پالتون

متن مرتبط با «پاییز می رسد که مرا مبتلا کند» در سایت پالتون نوشته شده است

روایت دنیایی بسیار دورتر و عمیق تر و خاص تر

  • حتما نباید از کلمه استفاده بشه، جمله ساخت و متنی گذاشت. همه ی اینها هستند که بتونن ارتباط برقرار کنند یا احساسات رو منتقل کنند، توصیف کنند. کلمات و حروف صرفا وسیله هستند. البته غیر از اینها وسایل دیگری هستند که چندسالی هست بیشتر میتونم درکشون کنم. مثل موسیقی!برای اهلش موسیقی میذارم. چرا میگم اهلش؟ چون موسیقی بی کلام هرکسی رو درگیر خودش نمیکنه. نیاز به ادراک دیگه ای داره که شاید یک سری ازش بی بهره باشند. دلم میخواد تو یه پست مفصل از موسیقی بی کلام بنویسم.منم تو وبلاگم موسیقی بی کلام میذارم تا مخاطبینم گوش کنند که یا حس من براشون به اشتراک گذاشته بشه یا شاید حس جدیدی رو تجربه کنند. شاید اون داستان و تصویری که برای من موقع شنیدنش نقش میبنده، برای اونا هم مجسم بشه و نقش ببنده یا شاید چیز متفاوتی تجربه کنند.میدونستید هر قطعه ای از موسیقی بی کلام روایتی رو تعریف میکنه؟ یا شاید دنیای بسیار دورتر وعمیق تر و خاص تر از این دنیایی که هستیم؟ البته من اینطور فکر میکنم. ایده ی مرسومی نیست.خیلی موسیقی بی کلام زیاد دارم. خیلی زیاد و خوب که هنوز هیچیش رو اینجا نذاشتم. چیزهایی که به نظرم شاهکارن...دلم میخواد بتونم در کنار تصویر یا نوشته ی خوبی قرارشون بدم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو فکر میکنی من اینجا میمیرم؟ اینجا توی این غربت...؟

  • صادق چوبک 13 تیر 1377 شمسی در شهر بروکلی آمریکا در گذشت."منیرو روانی پور" در سوگ او مینویسد:" در شهر سیاتل آمریکا، یک نوع ماهی غریبی هست به نام " سالمن " که اندک زمانی بعد از تولد، به اقیانوس میرود تا زندگی کند و چندماهی پیش از مرگ به زادگاه خود برمیگردد؛ برمیگردد تا همانجا که به دنیا آمده بود، بمیرد. حالا میتوانم بگویم که صادق چوبک در آخرین لحظات زندگی، چطور با بهت و حیرت نگاه کرده و پیش از این که خورشید زادگاهش را ببیند، از نفس افتاده. به یاد جمله ی آخر او می افتم؛ این جا توی این غربت...؟"" تو فکر میکنی اینجا میمیرم؟ این جا توی این غربت...؟"حالا صادق چوبک هم نیست که میگفت: وقتی به مرگ فکر میکنم، خوابم نمیبرد. هرشب منتظرم که صبح شود و خورشید را دوباره ببینم. صدای "قدسی" را بشنوم. گاهی با خودم حرف میزنم؛ یعنی من اینجا میمیرم...؟ ماهی سالمن نمیخواهد در اقیانوس بمیرد. رودخانه ی خودش را میخواهد، زادگاه خودش را. اما دلم میخواهد قبل از مرگ، یک بار هم که شده، توی آن گرما و شرجی بوشهر، تکیه بدم به نخلی و یه کاسه ی آب خنک بخورم.... دختر هر وقت رفتی ولایت، هرجا نشستی یاد من کن... یاد باش." و بعد بیتی از "فایز" میخواند:اگر شاهی بمیرد از وطن دوربه خواری میبرندش بر سر گورصدای توی گلویم می شکند، وقتی میخواهم جوابش را با بیتی از فایز بدهم...پ.ن: برگرفته از مقدمه کتاب " انتری که لوطیش مرده بود " اثر صادق چوبک انتشارات جاویدان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مردم به چه امیدی بهت پول بدن؟

  • چیزی تا تموم کردن مقطع کارشناسی نمونده. بیشتر از قبل تلاش میکنم. تلاشم اینه که مرور کنم تا مطالب تثبیت بشه و از خاطرم نره. اما متاسفانه هرچی به آخر دانشگاه نزدیک میشیم، هم کلاسی ها و حقوقخوانان هم دوره ایم، سست تر و تنبل تر میشن. استاد هربار که سوال میکنه و  پاسخ صحیحی از دانشجوها دریافت نمیکنه بیشتر نا امید میشه. اکثرا هیچی نمیدونن و عده کمی فقط مطالب ترم پیش رو یادشون هست. اونم بخاطر اینکه برای امتحان زیاد خونده بودن. اکثرا جزوه خوندن. رنگ مواد قانونی و دکترین حقوقی رو ندیدن. اگه کمی بهشون توجه کنم منم مثل اونا میشم. بی انگیزه و سست. مجبورم عکس کارآموزان جدید الورود کانون و مرکز وکلا رو ببینم تا انرژیم بیشتر بشه.تازه میفهمم چرا این همه تحصیل کرده بیکار داریم، چرا این همه میگن مدرک بدردمون نخورد. بذارید من جوابشو بدم. " چون هیچی بلد نیستی!" بله! فقط با جزوه و یلخی بودن مدرک گرفتی. آخه اینم شد تحصیل علم؟ پس فردا میتونی حق موکلت رو از غاصب و جنایتکار بگیری؟ میتونی یه قرارداد تنظیم کنی که کلاه سر مراجعه کننده ات نره؟ خب نمیتونی دیگه. مردم به چه امیدی بیان بهت پول بدن؟ عاشق چشم و ابروت که نیستن. فرض کن دارن زمینی که ارث پدریت هست رو از چنگت میکشن بیرون. تو نمیری ده جا سوال کنی کدوم مشاور حقوقی بهتره؟ کی بهتر میتونه دفاع کنه؟ یا حداقل میری پیش کسی که احتمال بدی بتونی دوتا لایحه درست و حسابی بنویسه. نه بری پیش یکی که تمام فهمش از حقوق و قوانین، جزوه ی ناقصی بوده که از استاد نوشته. اگه میخواین کار حقوقی بکنید و اینطور تحصیل میکنید، خجالت بکشید. هیچ عذری هم پذیرفته نیست! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود

  • گاهی گمان نمیکنی ، ولی خوب میشود        گاهی نمیشود، که نمیشود، که نمیشودگاهی بساط عیش خودش جور میشود        گاهی دگر تهیه بدستور میشودگه جور میشود خود آن بی مقدمه            گه با دو صد مقدمه ناجور میشودگاهی هزار دوره دعا بی اجابت است           گاهی نگفته قرعه به نام تو میشودگاهی گدایِ گدایی و بخت باتو یار نیست         گاهی تمام شهر گدایِ تو میشودگاهی برای خنده دلم تنگ میشود              گاهی دلم تراشه‌­ای از سنگ میشودگاهی تمامِ آبی این آسمان ما                  یکباره تیره گشته و بی رنگ میشودگاهی نفس به تیزی شمشیر میشود             از هرچه زندگیست، دلت سیر میشودگویی به خواب بود جوانی­مان، گذشت                گاهی چه زود فرصتمان دیر میشودکاری ندارم کجایی، چه میکنی؟                بی عشق سر مکن که دلت پیر میشودپ.ن: چقدر این شعر خوبه...برچسب‌ها: قیصر امین پور بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گفتگو با تشنگان امید

  • با کسانی که تشنه امید هستند، گفتگو های یاس انگیز گناهی است نابخشودنی. وقتی این عمل از فردی نابخرد صادر میشود، او را به دلیل عدم آگاهی میتوان بخشید، اما اگر شخصی دانا به انجام این گناه مبادرت ورزد بایست, ...ادامه مطلب

  • یاور همیشه مومن

  • ای به داد ِ من رسیدهتو روزای ِ خود شکستنای چراغ ِ مهربونیتو شبای ِ وحشت ِ منای تبلور ِ حقیقتتوی ِ لحظه های ِ تردیدتو منو از شب گرفتیتو منو دادی به خورشیداگه باشی یا نباشیبرای ِ من تکیه گاهیبرای ِ من ک, ...ادامه مطلب

  • ترسم که اشک در غم مـا پرده در شود ( غزل 226 )

  • ترسم که اشک در غم مـا پرده در شودوین راز سر به مهر به عالم سمر شودگویـنـد سنـگ لعـل شـود در مقام صــبرآری شـود ولـیـک بــه خون جـگـر شـودخواهم شدن به میکده گریـان و دادخواهکز دست غم خلاص من آنجا مگر ش, ...ادامه مطلب

  • نگاشون کن، خیلی اهمیت میدنو

  • شرلوک: نگاشون کن، خیلی اهمیت میدن. تاحالا به فکرت رسیده که ما یه مشکلی داریم؟مای کرافت: همه یه روزی میمیرن یا قلبشون میشکنه. اهمیت دادن همچین هم آش دهن سوزی نیست شرلوک...   , ...ادامه مطلب

  • سرزمین قی آلود وحشتناک

  • روی هم رفته در سرزمین قی آلود وحشتناکی افتاده ایم که با هیچ میزان و مقیاسی، پدرسوختگی و مادرقحبگی اش را نمی شود سنجید. غیر از تسلیم و توکل و تفویض کار دیگری از ما ساخته نیست..., ...ادامه مطلب

  • صبح که خانه را ترک میکنم...

  • صبح که خانه را ترک میکنم جوانم و شب پیر به خانه باز میگردم.با اندوهی هزارساله، چهاردیواری خانه ام، آرام و صبور،پذیرای پیرمردی است که سحرگاهان جوان بر میخزد!   Download, ...ادامه مطلب

  • بگو که زنده ایم

  •  نظاره کن نگاه ما راکه پرده ای دیگر بکنمبرهنه میکنم صدا راکه با دلت حرفی بزنمبه تن تو پیوسته نشد دو دست عاشقمبه سیاهی برگشته قدم قدم دقایقمبه منو این کاشانه بگو بگو که زنده ایمتو به گوشم افسانه بگو که, ...ادامه مطلب

  • کسایی که سیگار نمیکشند

  •  کسایی که سیگار نمیکشندچجوری فکر میکنند؟ , ...ادامه مطلب

  • که به سلامتیِ یک شکوفه زیر تگرگ

  • که به سلامتیِ یک شکوفه زیر تگرگکه به سلامتیِ گوسفند قبل از مرگ!که به سلامتی جام بعدی و گیجیکه به سلامتی مرگ‌های تدریجیکه به سلامتیِ خواب‌های نیمه‌تمامکه بـه سلامتی من... که واقعا تنهام!که به سلامتی سال‌های دربدریکه به سلامتی تو که راهیِ سفری... , ...ادامه مطلب

  • دریغا که بار دیگر شام شد

  • دریغا که بار دیگر شام شد، سراپای گیتی سیه فام شد، همه خلق را گاه آرام شد، مگر من، که رنج و غمم شد فزون جهان را نباشد خوشی در مزاج، بجز مرگ نبود غمم را علاج، ولیکن در آن گوشه پای کاج، چکیده است بر خاک , ...ادامه مطلب

  • دوران جهان بی می و ساقی هیچ است

  •    دوران جهان بی می و ساقی هیچ است     بــی زمــزمــهٔ نـــایِ عــراقــی هـیــچ اســت   هـر چـنـــد در احــوال جـهــان مــی‌نگــرم     حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است      , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها