خسته تر از قبل خسته تر از همیشه یه مرد بود یه مرد..., ...ادامه مطلب
بگذارید و بگذرید ببینید و دل مبندید چشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت, ...ادامه مطلب
با کسانی که تشنه امید هستند، گفتگو های یاس انگیز گناهی است نابخشودنی. وقتی این عمل از فردی نابخرد صادر میشود، او را به دلیل عدم آگاهی میتوان بخشید، اما اگر شخصی دانا به انجام این گناه مبادرت ورزد بایست, ...ادامه مطلب
بر باد رفته هر روز هفتهاین روزا این حسم از تووم رفته , ...ادامه مطلب
فهمیدم که صرفا کتاب خواندن و مطالعه نیست که به من بینش روشن تر و فهم وسیع تری میده. گاهی باید کمتر کتاب بخونی و بیشتر وقت و هزینه ات رو صرف تجربه و فعالیت میدانی کنی. این تجربه گاهی باید رنج و سختی با, ...ادامه مطلب
از آسمون، خونه كه می بارهپاييز ما پاييز خوبی نيستديوونه ايم با اينکه مي دونيمديوونه بودن چيز خوبی نيستدلخوش به چی هستی؟ كدوم فردا؟دنياي ما بدجور بي رحمهحال تو رو هيشکی نمی دونهحرف منو هيچ كس نمی فهمهع, ...ادامه مطلب
دریغا که بار دیگر شام شد، سراپای گیتی سیه فام شد، همه خلق را گاه آرام شد، مگر من، که رنج و غمم شد فزون جهان را نباشد خوشی در مزاج، بجز مرگ نبود غمم را علاج، ولیکن در آن گوشه پای کاج، چکیده است بر خاک , ...ادامه مطلب
به خودم میخنديدم، به زندگانی میخنديدم، میدانستم كه در اين بازيگرخانه بزرگ دنيا هر كسی يك جور بازی میكند تا هنگام مرگش برسد. من هم اين بازی را پيش گرفته بودم چون گمان میكردم مرا زودتر از ميدان بيرون خواهد برد. , ...ادامه مطلب
کمدی اما در عین حال بسیار گریه آور یک کمدی سیاه که پر از معنی بود پ.ن: پیشنهاد میکنم تماشا کنید., ...ادامه مطلب
خيالتليوانِ آبی ست كه هر شب بالاي سر ميگذارمنيمه شب از خوابِ نداشتنت ميپَرمجرعه اي مي نوشمت آرامم ميكندو اين داستان ادامه دارد... , ...ادامه مطلب
گویند کسان بهشت با حور خوش است من گویم که آب انگور خوش است این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار آواز دهل شنیدن از دور خوش است , ...ادامه مطلب
پاییز آمده ست که خود را ببارمت!پاییز: نام ِ دیگر ِ «من دوست دارمت»بر باد می دهم همه ی بود ِ خویش رایعنی تو را به دست خودت می سپارمت!باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو...وقتی که در میان خودم می فشارمتپایان تو رسیده گل ِ کاغذی ِ منحتی اگر که خاک شوم تا بکارمت اصرار می کنی که مرا زودتر بگوگاهی چنان سریع که جا می گذارمت!پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز!یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!! برچسبها: ,پاییز,ببارمت ...ادامه مطلب
مارها قورباغه ها را مي خوردند .. و قورباغه ها غمگين بودند .. قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند .. لك لك ها مارها را خوردند .. و قورباغه ها شادمان شدند .. لك لك ها گرسنه ماندند .. و شروع كردند به خوردن قورباغه ها .. قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند .. عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند .. و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند .. مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ه,برای,خورده ...ادامه مطلب
کاش اشتباهای بیشتری مرتکب شده بودم٬اشتباهای درست و حسابی٬ یعنی کارایی که راست راستکی واقعا غلط باشه٬ ولی عوضش اجازه نمیدادم حوادث، منو جایی ببرن که دوست ندارم... برچسبها: توبیاس وولف, آزادی, اشتباه درست, تصمیم شخصی, روشنگری, ...ادامه مطلب
بسیارند کسانی که گمان می کنند در حال اندیشیدن هستند ، حال آن که تنها کاری که می کنند دادن سر و شکل تازه به تعصباتشان است ! برچسبها: ویلیام جیمز, تعصب, اندیشیدن, تفکر, نادانی, ...ادامه مطلب