بیشعوری عُستاد در روز های گرم تابستان

ساخت وبلاگ

چندین ماه قبل از اتمام ترم ششم، کتاب تجارت اسناد تجاری از آقای دکتر اسکینی رو مطالعه کردم. بعد از اون کتاب آقای دکتر توکلی رو مفصل خوندم. کلمات رو هایلات میکردم و زیر جملات مهم خط میکشیدم. نمیذاشتم نکته ای از دیدم دور بمونه. حالا قبل امتحان تجارته. همه سوال و اشکالات دارند. چون عُستاد(ح.پ) 6 جلسه رو غیبت کرد و حتی یک جلسه جبرانی هم نذاشت. با اینحال من جواب سوالات هم کلاسی هام رو میدم و اشکالاتشون رو برطرف میکنم. نمونه سوالات امتحانی از ترم قبل که با جواب اسکرین شات گرفته شده، رو تصحیح میکنم و ایرادات جواب رو میگم و بهشون گوشزد میکنم که نکته چیه و جواب درست چی هست. برای هیچ امتحانی شاید همچین اعتماد به نفسی نداشتم. موقع امتحان با آرامش سر جلسه نشستم. دیدم که سوالات امتحانی همون سوالات ترم قبله. و من هم که برای خودم استادی شده بودم. جواب سوالات رو مو به مو نوشتم و بعد امتحان با اطمینان میگفتم که بیست میشم. حالا بعد چند هفته، عُستاد این درس نمرات رو وارد کرده. رفتم داخل سایت و نمرمو دیدم: هفت! شاخ در آوردم. هفت! چطور ممکنه؟ پیام به عُستاد که من یقین داشتم بیست میشم چطور ممکنه هفت بشم؟ عُستاد:"نظر شما اینه."

رفتم جستجو کردم و دیدم که یکی از هم کلاسی هام با من مشابهت اسمی داره و دقیقا نمرمون یکی شده! دوباره به عُستاد پیام دادم: مشابهت اسمی بوده. وگرنه من مطمئن بیست میشم. عُستاد: "مراحل اعتراض رو طی کنید."

یک هفته گذشته و جواب اعتراض نیمده. دو بار فرم شورای اعتراض به نمره پر کردم. هرکس یک حرفی میزنه. یکی میگه بیخیالش شو. یکی میگه شنبه ها شورا تشکیل میشه. یکی میگه باید نامه از فلان جا بیاری. یکی میگه به استادت بگو! کلافه شدم.

به عُستاد پیام دادم و بهش گفتم که بخاطر سهو قلم شما من روزها گرفتار شدم و وقتم گرفت شد. اجازه ندید اجحافی که در حق من شده پای شما نوشته بشه! 

و سپس با دو پیام از این عُستاد مواجه شدم که متذکر شد که درست صحبت کنم و من رو تهدید به شکایت نزد کمیته انضباطی دانشگاه و مراجع قضائی کرد. و من از این برخورد سطحی و احمقانه شخصی که هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان هست، بیشتر به این پی بردم که تحصیلات نه تنها شعور نمیاره بلکه در مواقعی به حماقت هم افزوده میکنه. شخصی که سالها بشینه کنج خونه و کتاب های مرجع بخونه و بعد در آزمون ها قبول بشه و هیئت علمی بشه چیزی جز یک سری مفاهیم حقوقی حالیش نیست. برای بعد از شورای اعتراض به نمره، جواب های در خوری برای این استاد تدارک دیدم. از شکوائیه اش به دادسرا هم ترسی ندارم. چون هم من هم خودش خوب میدونه که با چنین شکوائیه ای با نیشخند دادیار دادسرا مواجه میشه.

بمونه به یادگار از این روزهای گرم و پر از دغدغه تابستان آخر مقطع کارشناسی حقوق

پ.ن: عُستاد به شخصی میگن که در دانشگاه تدریس میکنه اما کمتر رنگ و صبغه ی شعور به خودش دیده که متاسفانه در دانشکده ما زیاد به چشم میخوره.

پالتون...
ما را در سایت پالتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paltono بازدید : 115 تاريخ : شنبه 12 شهريور 1401 ساعت: 1:56